مذاکره با طالبان
محمد عارف صخره محمد عارف صخره

گرچه مذاکره با طالبان یک مسًله تازه نیست ، چند سالیست که مردم در اینمورد شنیده اند، اما به اندازه ئی که امروز جدی مطرح شده ، هیچگاه بحث انگیز نبوده است. آگاهان اموردلیل این امر را در مجبوریت های همه طرف ها میدانند. علی الخصوص بمباردهای اخیر قوای امریکا برمواضع طالبان در آنطرف خط دیورند ، آی اس آی و نظامیگران پاکستان را در برابر انتخاب دشوار قرارداده است، یا راه تفاهم و صلح را بپذیرند ویا کمافی السابق به تربیت، تمویل،تسلیح و صدور آنها به افغانستان ادامه دهند که در آنصورت انتظار ضربات بعدی را خواهند کشید.

اگر تا دیروز قبول واقعیت های موجود منطقه برای امریکائی ها مشکل بود ،امروز که  دراینجا حضور فعال داشته و همه روزه تلفات میدهند،بالآخره قانع شده اند که منبع و منشاً بنیادگرائی ، افراطیت، طالبانیزم و تروریسم پاکستان است.حالا همه آگاه شده اند که نظامیان آنکشورنیازمندیهای جنگی  اکستریمست ها را تاًمین و این خیل تبهکار را به سراسر جهان صادر مینمایند.

     انتخابات اخیرپارلمانی پاکستان که  حزب مردم را به قدرت رساند ، نیر ضربه محکمی بر بنیادگرایان که بینظیر بوتورهبرآن حزب یکی از قربانیان آن بود، وارد آورد . آصف علی زرداری رئیس جمهور پاکستان ضمن اعلان مقابله سرسخت حکومتش در برابر طالبان و افراطیون دهشت افگن ، در حالیکه آنان را به دانه سرطان تشبیه مینمود گفت که:

[ آنها همسرم را به قتل رسانده و فرزندانم را بی مادر ساخته اند . من آکسیجن را بالای آنها قطع خواهم کرد]   . در حقیقت آقای زرداری میداند که آکسیجن طالبان به دست پاکستان است که او قطع آنرا وعده  داده است.

    

       جانب دولت افغانستان نیز معضلات خودرا دارد که ناگزیر تن به تقدیر مذاکرات داده است:

       اوضاع کشور روز بروز پیچیده تر و مشکلزاًتر میشود. علی الرغم ملیارد ها دالرکمکهای بین المللی شرایط زنده گی مردم وخیمتر میشود ، بحرانزده گی سراپای جامعه را فراگرفته است، اما وضع امنیتی افغانستان چنان وحشت آور و کشنده است که هیچگاه تاریخ کشورما و شاید هم  تاریخ جهان به یاد نداشته باشد.امروز هیچ انسانی در افغانستان احساس مصًونیت کرده نمیتواند   به اصطلاح شاه و گدا ، داخلی و خارجی همه در یک اضطراب و دلهره گی به سر میبرند. هر انسان وقتی صبحگاهان پی کاری یا لقمه نانی میرود ، هیچ تضمینی وجود ندارد که از چنگ بم،راکت و انتحاری زنده و سلامت بخانه بر گردد . در چنین هوا و فضا ، جائی برای آنکه مردم در مورد گرسنگی ، فقر ، بیکاری ، بیچاره گی ، فساد  و...   بیاندیشند وجود ندارد.  افزون براین خودسری ها و لجام گسیختگی های قوای ناتو در کشتارمردم بیگناه و عذاب روزمره اهالی ملکی کشور ، رژیم کابل را به دشواری های متعدد مواجه ساخته است.

 

جنگ قدرت بین تنظیم ها ی مختلف درداخل رژیم ناتوانی جمهوری اسلامی رابیشتر میسازد. اختلافات قومی مرض مهلکیست که در سراپای جامعه شیوع یافته  که کوچکترین اشتباه وبرتری خواهی، در اینموردفا جعه بارخواهد  بود .

 

سلسله دشواریهای حا کمیت موجودرا میتوان ادامه داد.یکی ازاشتباها ت وغلطکاری های دیگر رژیم کا بل وحامیان بین الملی آنها اینست که حین دشواری ها بجای آنکه همه مردم را به کمک بطلبند و از توانا ئی ها و استعدادهای شان استفا ده نمایند، به یک اقلیت محدود سران تنظیم ها و سران طالبان دل میبندند  . گوئی به جزء این عده قلیل دیگر کسی در ین سرزمین نفس نمیکشد، بعباره ء دیگر دولت افغا نستا ن میخواهد   به زورمندان، قدرتمندان ، سلاحداران وپولداران  اتکاء نماید ، نه به همه مردم .

این شیوه حکومت داری طرزتفکری را در میان بسیاری گرو های سیاسی ایجاد نموده  که  ( اگرمیخواهید مطرح شوید یا به قدرت برسید باید یک جبهه گرم جنگی تاًسیس کنید وقدرت پولی تانرا  به نما یش بگذارید درغیر آن به  شیوه متمدنا نه مبارزه کردن بدرد بخور نخواهد بود).

 حکمرانان کابل باید بدانند که  این سیاست ـ سیاست  ناکام  است . هردولتی که از حمایت اکثریت مردم محروم شود قابل دوام نخواهد بود .دولت افغانستان خیال میکند که همه معضلات در مذاکره با طالبان حل وفصل خواهد شد در حالیکه طالبان در پهلوی دهها پرابلم رژیم یکی ازپرابلمها بشمارمیرود .

به عقیده ءمن سرنخ طالبان در پاکستان است تا زمانیکه این مسًله از طریق فشار های سیاسی ـ نظامی بین المللی حل و  فصل نشود ـ مشکل است به آن خوشبین بود ،

چنانچه وقتی حکومت افغانستان در غیاب مردم،  مذاکرات پر ازابهام را در عربستان سعودی آغاز کرد به نماینده گی از طالبان نوازشریف ،مولانا فضل الرحمن، قاضی سمیع ا لحق و شیر پاو (سابق وزیر داخله پاکستان جا نشین نصیراله بابر )سخن گفتند.اینجا ست که سناریوی قبلی تکرار میشود، سالهاست که قدرت سیاسی- نظامی کشور به این شیوه میان بنیادگرایان و افراطیون صادر شده از پاکستان دست بدست میشود و در این میان مردم عادی و بیگناه کشوراند که قربانی میدهند .

    حالا اگرامریکائی ها میخواهند واقعاً مسًله افغانستان حل شود   در حالیکه با حکام جدید پاکستان آقایون زرداری و گیلانی میانه خوب نیز  دارند، باید از طریق آنها ، اردو و آی اس آی پاکستان را از هواخواهان و متحدین طالبان پاکسازی نمایند ـ مدارس ترورست پروررا در سراسر پاکستان ببندند ـ پایگا های تعلیم وتربیه تروریست ها  را منهدم وسران آنهارا به محکمه بسپارند ،سرحدات پاکستان و افغانستان رابه دیواری نفوذنا پذیر در برابر عبورومرور ترورست ها مبدل سازند .اختلافات سرحدی افغانستان و پاکستان را ازطریق  سیاسی وتحت نظرسازمان ملل متحد حل وفصل نمایند .

اگر چنین آرزو براورده شود در آنصورت طالبان وترورست ها دیگر افغانستان را به سر زمین ناآرام وخون وآتش مبدل نخواهندکرد .

در صورتیکه جانب حکومت پاکستان توانائی تحقق این تقاضا های مشروع را نداشته باشد ،  در آنصورت جامعه جهانی باید برای سرکوب تروریست ها و از بین بردن لانه های  آن ها مداخله نماید .امریکا باید بداند که پیروزی در افغانستان ونابودی تروریسم   بین المللی بدون سرکوب پایگاه های ترورستی در خاک پاکستان نا ممکن است. انگلیس ها ، امریکائی ها و تمام جهانیان باید بدانندکه راه حل مسًله افغانستان تسلیمی به پلانهای آی اس آی و نظامیگران پاکستان نیست . دو باره طالبانی ساختن افغانستان به هیچوجه قابل قبول نیست.  مذاکرات صلح با آجندای وطنی در تفاهم بین الافغانی   و در مطابقت با منافع ملی شایان استقبال است. مردم ما تشنه صلح اند، هر مذاکرهً را که بخاطر قطع جنگ و مصالحه ملی صورت گیرد حمایت مینمایند. اما مذاکرهً را که در نتیجه آن دستآورد های حداقل تجدد گرایانه و دموکراتیک کنونی( حقوق بشر ، آزادیهای انسانی بخصوص آزادی زنان) زیر پاً شود ، نخواهند پذیرفت.مردم از طالبان خاطرات تلخ دارندونمیخواهند که باردیگر تحجر و سنگدلی بر گرده آنها سنگینی کند.  برای ایجاد یک حکومت متمدن ،عرفی و دموکراتیک ، باید به انحصارگروهای متحجر و عقبگراًدر قدرت، نقطه پایان گذاشته شود.

با تاسف نبود یک الترناتیف مناسب ازمیان روشنفکران واقشار دموکراتیک باعث گردیده که افراطه گرایان همواره میدانداری نمایند.آنجا که دوستان مردم حضور نداشته باشند، معاندین فرمانروائی خواهند کرد.

    مرکز ثقل پرابلم وبحران کشور، نبود یک نیروی منسجم، متحد،متعهد ودموکراتیک است. اما وحدت این نیروها در جامعه که بگفته مشهور(( افغان هااتفاق کردندکه متفق نشوند)).کاربسیار دشوار خواهدبود.همین اکنون بیش ازبیست حزب سیاسی از تکه پارچه های حزب دخ ا(حزب وطن )ساخته شده که سالهاست کار برای وحدت آنها بی ثمر مانده است  یاکار کمیته سازماندهی و هماهنگی که در 19 اپریل ایجاد گردیده تاکنون نتبجه به بارنیاورده است. به هر صورت اگر ما متحد نشویم ـ اگر برای ایجاد یک نیروی علی البدل موثر کار نکنیم، باید سالهای دیگر ناظر دوام فاجعه باشیم ، در آنصورت تاریخ عاملین افتراق و انشقاق را محکوم خواهد کرد.


October 19th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات